من و تو ؛ ما می شویم چون اشک زیبا می شویم
دست در دست صفا
در سایه سار لطف حق
با صبا خندیده و چون طور بر پا می شویم
سبز سبز شعر هستیم
و به دریای جنون
درد خود گم کرده و چون شور شیدا میشویم
هموطن ای دوست ای مهربان اینک عطوفت رنگ سبز سوره هاست
در حریم مهر تو خوبان ؛ سایه ی اسطوره هاست
دست سبز مهر تو خود مرهم بیچارگی ست
هر نگاه دیده ات هنگامه ی دلدادگی ست
ما زدریاییم
و دریا مامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن عشقی ست گرم
دست ها سبز است و سبزی های باغ عاطفه
چون شکر گفتار خوبان
تک کلامی هست نرم
همزمان با آبی و سبز قلم جادوی عشق
سبز در صحرا دویده
دیده بینا می کنیم
برغروب غصه ها گلخنده رویانیم و بس
با سفیر مهـــــــــــــــــر و مه چون شعله غوغا می کنیم