از وابستگی تا وارستگی
(( وابستگی )) و (( وارستگی )) در اخلاق و عرفان اسلامی مفهومی خاص دارند که باید هر کدام از آنها را یافت و شناخت تا بتوان در مسیر خودساز ی حرکت نمود و به گسستن زنجیر های اسارت های درونی و برونی توفیق حاصل کرد و از جان و روح تارهای تنیده شده از خصال و صفات مذموم را فرویخت و از (( خودخواهی ها )) رها گردیده و به ((خدا خواهی )) رسید .
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساختند اند از بدنم
خرم آن روز که پرواز کنم تابر دوست به هوای سر کویش پر وبالی بزنم
در یافتن مفهوم و فلسفه اصلی طرد و نفی وابستگی های گوناگون و مجاهدت و تلاش برای کسب خصلت والای وارستگی ، همچون همه موضوعات باید از نگرش های ظاهری و سطحی عبور نمود و به عمق ژرفا نظر گسترد و واقعیت را آن گونه که هست در یافت ، نه آن گونه که پندارها و تصورات ناصحیح و ظاهربین می سازند و می پرورند و به تثبیت می رساند .
در واقع یکی از اثرات بسیار مهم اعتقاد به وارستگی و قیامت ، حرکت انسان در مسیر صحیح و هدایت در صراط مستقیم الهی است ، در رویکرد عمیق و درون نگر به موضوع (( وابستگی )) ؛ بسیاری از رفتار و اعمال را نمی توان وابستگی دانست و نباید به طرد و نفی آنها پرداخت . همچنین با همین رویکرد ژرف به موضوع (( وارستگ )) ، بسی حالات و رفتار و کردار ها که به زعم و تصور برخی از افراد وارستگی نام می گیرند و حال آن که چنین نیست و ذهنیت و تصورات نادرست آنهاست که باعث می شود اینگونه در باره خود و حالات و رفتار و عملکردهای خود ارزیابی و قضاوت کنند .
اگر نگرش ها و ارزیابی ها و محاسبه ها از سطح و ظاهر عبور کند و به ژرفا راه یابد ، و عمل و رفتار مورد دقت درآید ، و چنانچه انسان قبل از آنه که بخواهد آغازین محاسبه ها را داشته باشد به مسئله (( خودکاوی )) بپردازد و بینش یابی بکند در خصوص ماهیت اصلی (( وابستگی و وارستگی )) ،ما این گونه ژرف نگری را در خصوص محاسبه نفس را چنین معرفی می کنیم :
- می توان جهانی را داشت و وابسته نبود ، و می توان اطاق و میزی داشت و وابسته بود .
- می توان غرق در قدرت بود و اسیر ، و می توان محروم از قدرت بود و امیر .
- می توان در شهرت وافر و کامل بود و بی نیاز از آن ، و می توان با نگاهی و شعاری و کف و هورایی و یا هر عمل شهرت بر انگیز دیگر را متزلزل گشت و مجذوب و از خود بی خود شد .
- می توان به همه چیز رسید و در همان حال از همه چیز رهید ، و می توان به هیچ چیز نرسید و در عین حال از هیچ چیز نرهید و همواره در هوای آن بود و دل و دین فدای آن نمود .
آیا ندیده ای کسی را را که همه چیز داشت و به روی در خاک آرمیددر صورتی که اصلا دل به آن نباخت و آیا ندیده ای کسی را که هیچ چیز نداشت و روی در خاک آرمید و دل نباخت !؟
- می توان به ریاست رسید ولی ریاست طلب نبود ، به مقام رسید و لی مقام طلب نبود ، این ریاست و پست و مقام ابزاری باشد برای خدمت به مردم نه اینکه اسبابی باشد برای اشباع تمایلات نفسانی ، یا آلودگی به معاصی و فساد و گناه و مطامع حزبی و باندی و گروهی .
- انسان می تواند در زندگی مادی به معراج معنوی رسید و از خاک عبور بکند تا به ملکوت و به کما ل نهایی برسد و از ماده گشت تا به معنی پی برد ؛ قرآن کریم هدف از بعثت انبیاء را به کمال رسیدن در دو بعد نظری و عملی معرفی می کند:
(( او کسی است که در میان جمیعتی در س نخواند ه، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد .(سوره جمعه 25)
در واقع باید پرورش های اخلاقی نه در گوشه عزلت و بریده از خلق و اجتماع ، که میادین و عرصه های فعالیت های مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، علمی و فرهنگی صورت گیرد .
هنر این نیست که در گوشه ای عزلت بنشینی و بخزی و زمینه های ابتلا به گناه و فساد ی نیابی و دعوت و وسوسه به انجام خلافی نشوی و در عین حال خود را وارسته به شمار آوری ، هنر آنست که پیش مردم زندگی بکنید و با همه نوع انسان سرو کله بزنی ولی خود آلوده نشی و خود را به وارستگی برساند.
اکنون که در یافتی در صورتی به (( وارستگی )) می رسی که از همه چیز برهی و حال آن که از همه چیز برخوردار هستی ، و در برابر قدرت مقهور نگردی ، در حالی که اهرم های قدرت را در دست داری ، و در مقابل زرق و برق پول شهرت و ثروت مجذوب نگردی ، در حالی که به این نعمت دسترسی یافته ای ، و فریفته جاه و مقام و ریاست نشوی ، در عین حالی که به ریاست و مقام رسیده ای ، و در برابر نعمت ها و زیور و زینت ها متزلزل نگردی و در همان حال از این نعمت ها برخوردار باشی . و نیز اینک که در یافتی حوضورت در متن زندگی مادی و صحنه های مختلف کار و تلاش و برای تامین معاش ضروری است باید در همان حال در معراج معنوی باشی و پیمودن راه تقرب و حضور در محفل انس حضرت محبوب و مشاهده انوار جمیل جمال او ، عزم خویش جزم نما و به (( خودسازی )) بپرداز و پاک شو و مرغ جانت را به پرواز در بیاور و در باغ ملکوت اعلی سیر کن .
|